Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7873 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forbidden band
U
نوار ممنوع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capstan
U
میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
leader
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
U
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
reel to reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
pickup reel
U
نوار گردان خالی برای قرار دادن نوار در آن از طرف پر آن
reel-to-reel
U
کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
azimuth
U
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
spliced
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splice
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices
U
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
guard band
U
بخشی از نوار مغناطیسی بین دو کانال که روی یک نوار ذخیره شده اند
perforated tape
U
نوار کاغذی یا نوار بلند که داده به صورت پانج شده روی آن ذخیره میشود
pinchwheel
U
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
autos
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
auto
U
توانایی نوار خوان که پس از رسیدن به انتهای نوار می ایستد
magnetic tape
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes
U
جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
cartridge
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
cartridges
U
جعبه نوار که شامل نوار مغناطیسی است
identities
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identity
U
الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
deceleration time
U
زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
leaders
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
leader
U
قسمت خالی نوار در ابتدای حلقه یک نوار مغناطیسی نقطه چین یا خط چین راهنما
tape drive
U
نوار چرخان نوار ران
tape drives
U
نوار چرخان نوار ران
video cassette
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
U
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
forbidden
U
ممنوع
taboo
U
ممنوع
taboos
U
ممنوع
prohibited
U
ممنوع
barred
U
ممنوع
prohibbited
U
ممنوع
in d.
U
ممنوع
illicit
U
ممنوع
impermissible
U
ممنوع
disallowable
U
ممنوع
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
prohibited
U
ممنوع شده
forbidden vibration
U
ارتعاشات ممنوع
debarred
U
ممنوع کردن
restrict
U
ممنوع کردن
restricting
U
ممنوع کردن
restricts
U
ممنوع کردن
no parking
U
توقف ممنوع
no waiting
U
توقف ممنوع
debarring
U
ممنوع کردن
debars
U
ممنوع کردن
closed
U
ممنوع الورود
prohibit
U
ممنوع کردن
prohibiting
U
ممنوع کردن
prohibits
U
ممنوع کردن
forbids
U
ممنوع کردن
forbid
U
ممنوع کردن
it's forbidden to ...
U
ممنوع است که...
NO PARKING
U
پارکینگ ممنوع
debar
U
ممنوع کردن
prohibited goods
U
اشیاء ممنوع
forbidden
U
ممنوع شده
rule out
U
ممنوع ساختن
bar
U
بازداشتن ممنوع کردن
bars
U
بازداشتن ممنوع کردن
no smoking allowed
U
استعمال دخانیان ممنوع
forbidden energy zone
U
ناحیه انرژی ممنوع
forbidden transition
U
جهش الکترونی ممنوع
No left
[right]
turn!
U
گردش به چپ
[راست]
ممنوع!
to be absolutely forbidden
[prohibited]
U
مطلقا ممنوع بودن
ban item
U
کالای ممنوع الورود
No camping
U
اردو زدن ممنوع
it is strictly forbidden
U
اکیدا ممنوع است
No camping
U
چادر زدن ممنوع
proscribing
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
no thoroughfare
U
امدو شدیاعبور) ممنوع است
proscribed
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribe
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
the import of which is prohibited
U
ان کالا ممنوع الورود است
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
dut of court
U
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
to bar somebody from a competition
U
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
to bar somebody from something
[doing something]
U
ممنوع کردن
[کسی از چیزی]
[اصطلاح رسمی ]
filmstrip
U
نوار فیلم اسلایدهای بشکل نوار فیلم
outlaws
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlawing
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
outlaw
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
weather bound
U
ممنوع ازحرکت بواسطه بدی هوا منتظرهوای خوب
commit no nuisance
U
ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
fence month
U
ماهی که شکارگوزن یاماهی گیری دران ممنوع است
outlawed
U
یاغی شمردن غیرقانونی اعلام کردن ممنوع ساختن
talking is not permitted
U
سخن گفتن مجاز نیست صحبت ممنوع است
forbidden fruits
U
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit
U
چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
countermand
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermands
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
disbarment
U
محروم کردن از حق وکالت دادگستری ممنوع الوکاله کردن
countermanded
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
countermanding
U
لغو کردن برگرداندن حکم صادره ممنوع کردن
magnetic tape recording
U
ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
seal off
U
محاصره کردن ممنوع الورود کردن
prohibit
U
ممنوع کردن تحریم کردن
prohibits
U
ممنوع کردن تحریم کردن
prohibiting
U
ممنوع کردن تحریم کردن
ferret
U
نوار
ferrets
U
نوار
fillets
U
نوار
filleting
U
نوار
filleted
U
نوار
fillet
U
نوار
belted
U
نوار
tags
U
نوار
tapes
U
نوار
tag
U
نوار
zones
U
نوار
zone
U
نوار
bands
U
نوار
belt
U
نوار
list
U
نوار
band width
U
نوار
cheek strap
U
نوار
band
U
نوار
rosettes
U
گل نوار
strapless
U
بی نوار
filled band
U
نوار پر
filet
U
نوار
rosette
U
گل نوار
link
U
نوار
rut
U
نوار
belts
U
نوار
braids
U
نوار
ligature
U
نوار
ribbon
U
نوار
tape
U
نوار
tape code
U
کد نوار
ribbons
U
نوار
aprons
U
نوار
apron
U
نوار
taped
U
نوار
braided
U
نوار
fascia
U
نوار
fascias
U
نوار
strip
U
نوار
braid
U
نوار
screed
U
نوار نوار ه
disbar
U
سلب صلاحیت از وکیل کردن ممنوع الوکاله کردن وکیل اخراج وکیل از کانون وکلاء
bloch band
U
نوار انرژی
inkle
U
نوار کتانی
tape drive
U
نوار ران
blank tape
U
نوار نانوشته
treadmills
U
نوار گردان
input tape
U
نوار اولیه
bloch band
U
نوار بلوخ
treadmill
U
نوار گردان
bw
U
پهنای نوار
band width
U
پهنای نوار
band pass
U
نوار گذر
binary tape
U
نوار دودویی
banderole
U
نوار چسب
belt conveyor
U
نوار نقاله
absorption band
U
نوار جذب
ammunition belt
U
نوار فشنگ
audiotape
U
نوار شنیداری
band edge
U
لبه نوار
band of fire
U
نوار اتش
clips
U
قلاب نوار
clippings
U
قلاب نوار
band pass
U
نوار عبور
clipped
U
قلاب نوار
adhesive tape
U
نوار چسب
clip
U
قلاب نوار
banderol
U
نوار چسب
demolition belt
U
نوار تخریب
excitation band
U
نوار تحریک
braids
U
نوار حاشیه
braided
U
نوار حاشیه
braid
U
نوار حاشیه
taped
U
نوار خط پایان
conveyor belts
U
نوار نقاله
conducting band
U
نوار رسانا
conveyor belt
U
نوار نقاله
feedway
U
نوار گیر
cartridge
U
قاب نوار
conduction band
U
نوار رسانایی
tape
U
نوار چسب
dead band
U
نوار مرده
tape
U
نوار خط پایان
tape
U
نوار بستن
copper tape
U
نوار مسی
discharge conveyor
U
نوار تخلیه
doublet band
U
نوار دوتایی
dump tape
U
نوار روبرداری
empty band
U
نوار تهی
cartridges
U
قاب نوار
Recent search history
Forum search
0
نقد و نظر آزاد ولی دشنام و فحش ممنوع: دوستان عزیز بویژه عدالت خواهان جنبش روشنایی اولا خوشحالم که همه مردم حق و باطل را بخوبی تشخیص دادند و دوما خوشحالم که حداقل خوبان و بدان از هم تمیز شدند و دیگر هر
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com